پدربزرگ

سلام و صدسلام اره حتی سلام ب خودخودخودخودت ک تازه اومدی اینجااصن چیزی رو ک میخوام بنویسم ب هیشکی ربط نداره و منظورم شخص ب خصوصی نیستشایدم بهتر باشه ک بگم یکی از شخصیت های خیلی بد خودم'>خودمه ( لجبازی )اول ی کم از شخصیت بگم ک آدمای بی شخصیت اتفاقاً همونایی هستن ک ادعای شخصیت خیلی بالایی دارن وگرنه کسی که از شخصیت خودش مطمئنه و میدونه که کی هست و چی هست چ شخصیت و خصوصیات بدی داره و اصلا ادعایی نداره و براش این مسئله یک چیز کاملا طبیعیه اما بی شخصیت ها فرق مکنن اونا هر کاری میکنن تا در ظاهر خوب جلوه کنن اما دریغ از باطنشون ک همون چیزی ک بوده هنوز هم هستمن دروغگو نیستم حتی حواس پرت هم نیسم ولی قضاوت کردن رو خیلی بلد نیسمفک میکنم اونی ک رفتار خوبی نداره فقط و فقط ب خاطر اینه ک شخصیت ضعیفی دارهمن در هر صورت چیزی که نباید بگم رو میگم و حرفی که نباید بزنم رو به زبون میارمخو چکا کنم هیشکی کامل نیس منم لجبازم میدونم خیلی از وقتا با زبونم کاری رو میکنم که مخاطبم ( طرف مقابل حالا هرکی مخاد باشه ) برنجه و ناراحت بشهالبته برا خودم ی دلیلهایی هم دارما ی جا ی نوشته خوندم ک به زمزمه یِ پرنده هایِ پایین دست،توجهی کن نه هیاهویِ لاشخورهاآخخخخخخخخه بعضیییییا خیلی لاشخوووووورن و بی شخصیت و زبونشون خیلی زهرداره زهردارترین زبون ها هم میرسه به آدمای بی شخصیت کسی که شخصیت نداشته باشه براش اصلا مهم نیست چی ب زبون میاره و چی میگه. اون فقط مثل رادیو حرف میزنه و اینکه چی میگه و چی از دهنش خارج میشه اصن مطرح نیس و جایی ک فکرش رو هم نمیکنی زبون اون دقیقا بر علیه تو میچرخهخدایااا شکررررررتایندقه از خودم بد گفتم الان جا داره از خودم ی کوچولو تعریف کنم و بگم اصن کینه ای نیسمدیگه باید برم و همه رو بسپرم ب خدایی ک از پدربزرگ...ادامه مطلب

سلام ب همه اونایی ک رهگذرندواقعنی نمیدونم دلیل اینکه سالی ی بار میام و ب اینجا سر میزنم چیه ولی حس خوبی به اینجا و این وبلاگ دارمکلی خاطراتمو زنده میکنهخب خیلی دوس ندارم حاشیه برم اومدم اینجا فی البداهه ی چی بنویسم و برم آسمونا فک نمکنم عنوان من عصبی نیستم خیلی هم آرومم هیچ ربطی ب متنی ک میخام بنویسم داسته باشهخداییش من عصبی نیستم ولی یاد گرفتم و عادت کردم ک با هر کسی مثل خودش رفتار کنم و و وو میدونم ک اشتباهه اخه ک چیینی با ی حیوون هم باید مثل خودش رفتار کرد شاخ بزنیم گاز بگیریم لگد بزنیم خخخخخ پدربزرگ...ادامه مطلب

سلااااااام آرامش چیه پدربزرگ...ادامه مطلب

سلام  ي وقتايي ادم ميمونه چكار كنه  ب يكي خوبي ميكني بعد يكي مياد ك بهونه اي ميشه ك ديه خوبيهات ديده نشه و از ياد بره رفتني ك شدي بايد بري موندن اشتباهه چوپاني هر ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ می‌گذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ‌آمد، ﺷﯿﺮ را می‌خورد ﻭ سکه‌اﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ می‌انداخت. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش می‌کنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.» ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ پدربزرگ...ادامه مطلب

پدربزرگ...

اینروزا همه جا حرف از کروناست 

اماری ک از مبتلاشدگان ب ویروس کرونا رو اعلام میکنن اصلا درست نیست 

 

خدا ما رو عاقبت ب خیر کنه 

پدربزرگ...

سلام ميخام ي چيزايي رو يادم نره و ي كسايي از يادم برن  گاهي ب خودم شك ميكنم ك خوبم يا بد اگه بدم پ چرا خيليا اولش ميگن خوبي  اگه خوبم پ چرا خيليا ي مدت ك ميشه فك ميكنن بدم  مگه خوب بودن اين نيس ك همه رو شادببيني  اصن مگه هميشه نبودنت بد بودنه   خو منم اولش هميشه ميگم ك تا وقتي ك بخاي هستم وقتي خودشون نميخان منم نيستم اين ك بد نيس  بگذريم مهم نيس من خيلي توقع الكي دارم   گاهي يادم ميره ك خوب بودنم ب خاطر خودم و خدامه پ توقع كردنم برا چيه  وجدانم اسوده باشه برام كافيه  شاد باشين و خندوووون و ايشالا هميشه بخندين  پدربزرگ...ادامه مطلب

پدربزرگ...

 همه ما ی جورایی گناهکاریم هیشکی نمیتونه مدعی بشه ک هیچ گناهی نکرده  خدایا تو خیلی خوبی خیلی بزرگی خیلییییی  اَللّهُمِّ اِنْ کانَ ذَنْبی عِنْدَکَ عَظیماً فعَفْوُکَ اَعْظَمُ مِنْ ذَنْبی... شرمنده از آنیم ک در دار مکافات    اندرخور عفو تو نکردیم گناهی قبول دارم ک خیلی گناه کردن بد است  ولی خیلی خوبه ک آدم بدونه با چ خدای بزرگی سر و کار داره ..  خدایی ک راحت میبخشه خدایی ک ما رو دوس داره خدا جون پدربزرگ...ادامه مطلب

سلااام 

خدایا شکررت 

من عاقلانه دیوونه ام

نمیدونم چی میخام بنویسم امشب رو میخام همینجوری هر چی ب ذهنم اومد بنویسم راجع ب چی نمیدونم 

اینروزا خوب بودن درد داره 

بیشتر نمیتونم بنویسم آخه چیزایی یادم میاد ک فک میکنم واقعنی ی دیوونه ام 

بیخیال

پدربزرگ...